سه‌شنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۱

 
کاغذ بی خط ـ ناصر تقوايی
* * *
شش
از خود بيگانگی
مارکس از خود بيگانگی را در چهار قلمرو برمی شمارد:
انسان از محصولی که توليد می کند،
از فرايند توليد،
از خودش، و
سرانجام از اجتماع همنوعانش بيگانه می شود.
و رويا و جهانگير هر دو از خود بيگانه اند. اگر جهانگير آگاهی و کنترلی بر محصول و فرايند توليدش (زندان) ندارد، رويا هم از خودش و همگنانش (نويسندگان شهيد) غافل است. برجستگی قضيه قتل های زنجيره ای در فيلم (هر چند ممکن است کمی تو ذوق بزند) نمايش همين در هم تنيدگی جامعه با حيات روزمره در چارچوب خانواده، و در عين حال بيگانگی شخصيت ها نسبت به آنهاست.
و اين آگاهی که به اعتقاد مارکس بايد توسط روشنفکر ايجاد شود توسط رويا شعله می کشد و روشنی و گرما می بخشد و نه تنها زندگی خود را که زندگی کارگر از خود بيگانه يعنی جهانگير را متحول می سازد ... انقلاب بدون خون ريزی به پيروزی می رسد.

نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]