شنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۶
یک
سگ رفت و جای خود را به خوک داد
خوکهاتان پرواربادا
و
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز
دو
اخراجیها (1385) مسعود دهنمکی
خلاصه داستان فیلم
عدهای از آقایون اراذل تصمیم میگیرند به همراه مجید سوزوکی ـ گنده لات محل ـ عازم جبهه شوند که میشوند. مجید در جبهه متحول و شهید میشود.
* * *
... ببینید، به نظر من، حتماً باید این دو کار را برخلاف میل باطنی هم که شده، انجام داد:
یکی مرور یادداشتها، سرمقالهها و خبرهای ویژه کیهان و جمهوری اسلامی، و دیگری
خواندن «احمدینژاد، معجزه هزاره» به قلم فاطمه رجبی.
تماشای «اخراجیها» را هم باید در همین راستا ارزیابی کرد. به علاوه، نباید فراموش کرد که
محسن مخملباف هم مراحلی را از فریاد تا ترور [پیش از انقلاب] تا «استعاذه» و «توبه نصوح» در حوزه هنری، و تا «شبهای زایندهرود» و «نوبت عاشقی»، و تا «در» و «تست دموکراسی» [مجموعه قصههای کیش]، و تا «سکس و فلسفه» ازسرگذراند تا شد محسن مخملباف.
حالا چه قبولش داشته باشید، چه قبولش نداشته باشید، نمیتوانید انکار کنید که وی «انسان را رعایت کرد».
خیلیها همان که بودند هستند و افتخار میکنند که هیچ تغییری نکردهاند، که هیچ تغییری نمیکنند،
عدهای هم تغییر کردند و افتخار میکنند که تغییری کردند و تغییر میکنند.
و من به تغییر احترام میگذارم.
اما درباره فیلم،
خوب حرفی برای گفتن ندارد؛ جز مقادیری جوک دست چندم و لودگی، چیزی که به چشم میآید بودجه سرسامآوری است که برای ساخت آن از جیب من و شما برای طبعآزمایی دهنمکی هزینه شده است (که البته برای ما دیگر نباید چیز تازهای باشد).
یک چیزی هم باید اضافه کنم و
اون بازی متفاوت امین حیایی است
البته دوست دارم در فرصتی مقتضی به مقوله بازیگری بپردازم و
در اونجا درباره این بازیگر با استعداد بیشتر بنویسم
...
همه چیز درباره اخراجیها توسط فیلمیران
سه
300 (2006) Zack Snyder
خلاصه داستان فیلم
سیصد سرباز اسپارتی سه روز در مقابل سپاه پرشمار خشایارشا مقاومت میکنند و تا نفر آخر ـ لئونیدوس ـ کشته میشوند ولی تسلیم نمیشوند.
* * *
درباره راست و دروغ واقعه تاریخی خیلی گفته و نوشتهاند، ولی چنان که از اثری اقتباسی از کمیک استریپهای فرانک میلر انتظار میرفت، فیلم تصاویری تاثیرگذار دارد به همان قوت تصاویر ارجینال. البته ناگفته نماند که پس از اثر درخشانی چون SinCity دیگر مشکل بتوان به چنین کارهایی به لحاظ نوآوری نمره قابل قبولی داد به علاوه اینکه به لحاظ مضمون و محتوی هم فیلم بسیار شعاری و کلیشهای از آب درآمده است.
در آخر، از اینکه جمع شویم و امضا جمع کنیم و هیاهو کنیم که ما چنین نیستیم یا نبودیم و چنانیم یا چنان بودیم، خیلی خوشم نمیآید؛ چون موضع افراد ذلیل، ضعیف و مستاصل است. نه اینکه واقعیتی محرز چون جنگ روانی و استفاده دیپلماتیک یا ابزاری از محصولات رسانهای را بخواهم انکار کنم. نه. ولی این توطئهانگاری ـ در اکثر مواقع بیمارگونه «دائیجان ناپلئون»ی ـ هم دردی از ما دوا نمیکند... فیلم را باید با فیلم جواب داد.
مطالبی مفصل درباره فیلم در ویکیپدیا
چهار
Babel (2006) Alejandro Gonzalez Inarritu
خلاصه داستان فیلم
توریست امریکایی در مراکش به ضرب گلوله نوجوانی بازیگوش مجروح میشود و همسر وی برای نجات او به تکاپو میافتد.
* * *
پس از مدتها، فیلمی ارزشمند در میان خیل آثار بیارزش یا کمارزش هالیوودی؛ البته نه به خاطر تقطیع موازی و با برهمزدن نظم زمانی وقایع، که کار تازهای نیست ـ که به نظرم خیلی هم خوب درنیامده است ـ بلکه به خاطر موضوع بنیادی «امکان یا امتناع ارتباط میان انسانها»ی فیلم که از همان ابتدا از طریق نام نمادین فیلم به ذهن متبادر میشود، و به خاطر تعلیقی که به نحو خوب و مطلوبی درآمده و به خاطر بازیهای روان و بسیارخوب و به خاطر موسیقی متن تاثیرگذار و عالی آن.
فیلم با «امتناع ارتباط» آغاز میشود، امتناعی نه تنها حاصل تنوع زبانها ـ انگلیسی، اسپانیولی، فرانسوی، عربی، ژاپنی، و زبان اشاره ویژه کر و لالها ـ که حاصل مانع و مشکلی ژرفتر است یعنی فقدان همدلی حتی در میان همزبانان، و البته فرجامی جز فاجعه ندارد؛ و بدین ترتیب، نطفه فاجعه بسته میشود. و انگار انسان را گریزی از این سرنوشت محتوم نیست. ولی پایان فیلم، خوشبینانه است و انسانها، با دست یافتن به همدلی بر مانع تنوع زبانی غلبه میکنند.
هر چند که متاسفانه این فرایند شریف و انسانی یعنی فرایند نیل به همدلی خیلی سریع طی میشود و مجالی برای پرداختن به جزئیات آن باقی نمیماند و این دقایق فدای پرداختن به رویدادها میشود و تحتالشعاع گرهگشاییها در داستان اصلی و داستانهای فرعی قرار می گیرد.
از نکات جالب فیلم به نظرم یکی شخصیت دختر کر و لال است که وجهی نمادین دارد و بر امتناع هر گونه ارتباط میان انسانها دلالت میکند، و در عین حال، به نحوی درخشان پرداخت شده به قسمی که تماشاگر، بسیارعالی و بیشتر از دیگر شخصیتها با وی ارتباط برقرار میکند.
نکته دیگر چهره مثبتی است که از راهنمای مسلمان توریستها ارائه میدهد که در میان این خیل فیلمهای پرخاشگرانه کلیشهای هالیوودی علیه اعراب و عربزبانان ـ اتباع کشورهای شمال افریقا عرب نیستند ـ و مسلمانان نوبر است.
...
روایتهای گوناگون درباره برج بابل و مطالبی اضافهتر
سگ رفت و جای خود را به خوک داد
خوکهاتان پرواربادا
و
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز
دو
اخراجیها (1385) مسعود دهنمکی
خلاصه داستان فیلم
عدهای از آقایون اراذل تصمیم میگیرند به همراه مجید سوزوکی ـ گنده لات محل ـ عازم جبهه شوند که میشوند. مجید در جبهه متحول و شهید میشود.
* * *
... ببینید، به نظر من، حتماً باید این دو کار را برخلاف میل باطنی هم که شده، انجام داد:
یکی مرور یادداشتها، سرمقالهها و خبرهای ویژه کیهان و جمهوری اسلامی، و دیگری
خواندن «احمدینژاد، معجزه هزاره» به قلم فاطمه رجبی.
تماشای «اخراجیها» را هم باید در همین راستا ارزیابی کرد. به علاوه، نباید فراموش کرد که
محسن مخملباف هم مراحلی را از فریاد تا ترور [پیش از انقلاب] تا «استعاذه» و «توبه نصوح» در حوزه هنری، و تا «شبهای زایندهرود» و «نوبت عاشقی»، و تا «در» و «تست دموکراسی» [مجموعه قصههای کیش]، و تا «سکس و فلسفه» ازسرگذراند تا شد محسن مخملباف.
حالا چه قبولش داشته باشید، چه قبولش نداشته باشید، نمیتوانید انکار کنید که وی «انسان را رعایت کرد».
خیلیها همان که بودند هستند و افتخار میکنند که هیچ تغییری نکردهاند، که هیچ تغییری نمیکنند،
عدهای هم تغییر کردند و افتخار میکنند که تغییری کردند و تغییر میکنند.
و من به تغییر احترام میگذارم.
اما درباره فیلم،
خوب حرفی برای گفتن ندارد؛ جز مقادیری جوک دست چندم و لودگی، چیزی که به چشم میآید بودجه سرسامآوری است که برای ساخت آن از جیب من و شما برای طبعآزمایی دهنمکی هزینه شده است (که البته برای ما دیگر نباید چیز تازهای باشد).
یک چیزی هم باید اضافه کنم و
اون بازی متفاوت امین حیایی است
البته دوست دارم در فرصتی مقتضی به مقوله بازیگری بپردازم و
در اونجا درباره این بازیگر با استعداد بیشتر بنویسم
...
همه چیز درباره اخراجیها توسط فیلمیران
سه
300 (2006) Zack Snyder
خلاصه داستان فیلم
سیصد سرباز اسپارتی سه روز در مقابل سپاه پرشمار خشایارشا مقاومت میکنند و تا نفر آخر ـ لئونیدوس ـ کشته میشوند ولی تسلیم نمیشوند.
* * *
درباره راست و دروغ واقعه تاریخی خیلی گفته و نوشتهاند، ولی چنان که از اثری اقتباسی از کمیک استریپهای فرانک میلر انتظار میرفت، فیلم تصاویری تاثیرگذار دارد به همان قوت تصاویر ارجینال. البته ناگفته نماند که پس از اثر درخشانی چون SinCity دیگر مشکل بتوان به چنین کارهایی به لحاظ نوآوری نمره قابل قبولی داد به علاوه اینکه به لحاظ مضمون و محتوی هم فیلم بسیار شعاری و کلیشهای از آب درآمده است.
در آخر، از اینکه جمع شویم و امضا جمع کنیم و هیاهو کنیم که ما چنین نیستیم یا نبودیم و چنانیم یا چنان بودیم، خیلی خوشم نمیآید؛ چون موضع افراد ذلیل، ضعیف و مستاصل است. نه اینکه واقعیتی محرز چون جنگ روانی و استفاده دیپلماتیک یا ابزاری از محصولات رسانهای را بخواهم انکار کنم. نه. ولی این توطئهانگاری ـ در اکثر مواقع بیمارگونه «دائیجان ناپلئون»ی ـ هم دردی از ما دوا نمیکند... فیلم را باید با فیلم جواب داد.
مطالبی مفصل درباره فیلم در ویکیپدیا
چهار
Babel (2006) Alejandro Gonzalez Inarritu
خلاصه داستان فیلم
توریست امریکایی در مراکش به ضرب گلوله نوجوانی بازیگوش مجروح میشود و همسر وی برای نجات او به تکاپو میافتد.
* * *
پس از مدتها، فیلمی ارزشمند در میان خیل آثار بیارزش یا کمارزش هالیوودی؛ البته نه به خاطر تقطیع موازی و با برهمزدن نظم زمانی وقایع، که کار تازهای نیست ـ که به نظرم خیلی هم خوب درنیامده است ـ بلکه به خاطر موضوع بنیادی «امکان یا امتناع ارتباط میان انسانها»ی فیلم که از همان ابتدا از طریق نام نمادین فیلم به ذهن متبادر میشود، و به خاطر تعلیقی که به نحو خوب و مطلوبی درآمده و به خاطر بازیهای روان و بسیارخوب و به خاطر موسیقی متن تاثیرگذار و عالی آن.
فیلم با «امتناع ارتباط» آغاز میشود، امتناعی نه تنها حاصل تنوع زبانها ـ انگلیسی، اسپانیولی، فرانسوی، عربی، ژاپنی، و زبان اشاره ویژه کر و لالها ـ که حاصل مانع و مشکلی ژرفتر است یعنی فقدان همدلی حتی در میان همزبانان، و البته فرجامی جز فاجعه ندارد؛ و بدین ترتیب، نطفه فاجعه بسته میشود. و انگار انسان را گریزی از این سرنوشت محتوم نیست. ولی پایان فیلم، خوشبینانه است و انسانها، با دست یافتن به همدلی بر مانع تنوع زبانی غلبه میکنند.
هر چند که متاسفانه این فرایند شریف و انسانی یعنی فرایند نیل به همدلی خیلی سریع طی میشود و مجالی برای پرداختن به جزئیات آن باقی نمیماند و این دقایق فدای پرداختن به رویدادها میشود و تحتالشعاع گرهگشاییها در داستان اصلی و داستانهای فرعی قرار می گیرد.
از نکات جالب فیلم به نظرم یکی شخصیت دختر کر و لال است که وجهی نمادین دارد و بر امتناع هر گونه ارتباط میان انسانها دلالت میکند، و در عین حال، به نحوی درخشان پرداخت شده به قسمی که تماشاگر، بسیارعالی و بیشتر از دیگر شخصیتها با وی ارتباط برقرار میکند.
نکته دیگر چهره مثبتی است که از راهنمای مسلمان توریستها ارائه میدهد که در میان این خیل فیلمهای پرخاشگرانه کلیشهای هالیوودی علیه اعراب و عربزبانان ـ اتباع کشورهای شمال افریقا عرب نیستند ـ و مسلمانان نوبر است.
...
روایتهای گوناگون درباره برج بابل و مطالبی اضافهتر
اشتراک در پستها [Atom]