یکشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۹

 
The Experiment (2001) Oliver Hirschbiegel
خلاصه داستان فیلم
بر اساس آزمایش «تجربه زندان استنفورد» (1971) که
در آن بیست نفر مرد داوطلب می شوند که
به مدت دو هفته نقش زندانی یا زندانبان را بازی کنند؛ البته
بسته به اینکه بطور تصادفی در کدام گروه قرار بگیرند.
زندانی ها باید از دستورات پیروی کنند و
اعمال خشونت فیزيکی علیه زندانی ها ممنوع است.
داوطلبان طبق قرارداد می توانند هر زمان که اعلام انصراف کنند،
از آزمایشگاه (زندان) خارج شوند ولی فقط در صورتی که
تا پایان مدت قرارداد (دو هفته) ادامه دهند،
4000 مارک دستمزد دریافت می کنند.
آزمایش به خوبی پیش می رود ولی
به مرور از کنترل خارج می شود و...

* * *

The Wave (2008) Dennis Gansel
خلاصه داستان فیلم
بر اساس تجربه واقعی «موج سوم» (1967) که
در آن یک معلم «تاریخ معاصر» برای نشان دادن اینکه
دیکتاتوری (فاشیزم) چگونه شکل می گیرد یا
در آلمان نازی چگونه شکل گرفت،
در کلاس جنبشی به نام «موج» راه می اندازد.
دانش آموزان کم کم با جنبش همراه می شوند و
چیزی نمی گذرد که از کنترل خارج می شود و ...

* * *

حسب تصادف این دو فیلم را به همین ترتیب،
طی بیست و چهار ساعت دیدم!
اولي را کریستوفر دوست لهستانی، و
دومي را رگيس دوست كوبايي مان
از بچه هاي پايه در سینماکلاب،
پیشنهاد داده بودند که
اولی را در جمع بچه ها ديدم و
کلی هم راجع به آن حرف زدیم، ولی
دومی را در خانه دیدم.

بايد پذيرفت مخالفت با دیکتاتوری و یا فاشیسم،
تنها در مقام حرف و به زبان آسان است!

«موج» از آنجا آغاز مي شود كه
معلم از كلاس مي پرسد: كيا فكر مي كنن
فاشيسم، در جامعه امروز ما هم امكان ظهور دارد؟ و
جالب اينكه هيچ كس حتي فكرش را هم نمي كند!

و این دو تجربه تلخ به خوبی نشان می دهند که
آدم ها چگونه به سرعت و سهولت،
عقل را تعطیل می کنند و یا
از عقل ابزاری می سازند برای
توجیه غیرانسانی ترین کارها.

جایی می خواندم در بحبوحه دادگاه محاکمه جنایتکاران نازی در نورنبرگ،
بنا بر دفاعیه یکی از متهمان که
گفته بود «من به عنوان یک سرباز فقط دستورات را اجرا می کردم»،
این بحث درگرفته که
آیا این توجیه می تواند نافی مسئولیت فرد باشد؟

ممکن است فكر کنیم این مسئولیت،
از بار حقوقی ـ قانونی چندانی برخوردار نیست، و
بسیار فراتر و به مراتب مهمتر از آن،
مسئولیتی اخلاقی است؛ که
بدون شك عقيده صحيحي است. ولي
با جدی تر شدن بحث حقوق بشر و
پذیرش آن به عنوان حقوق طبیعی، و از سوی دیگر
به راه افتادن دادگاه های متهمان جنایت علیه بشریت،
بار حقوقی ـ قانونی ـ جزایی این مسئولیت هم افزایش یافته است.

با اين همه، دادگاه هایی همچون
دادگاه محاکمه جنایتکاران نازی، یا
دادگاه محاکمه صرب های جنایتکار در جنگ بالکان، یا
دادگاه محاکمه خمرهای سرخ جنایتکار در کامبوج، یا
دادگاه محاکمه نیروهای جنایتکار رژیم بعث عراق، یا ...
بنا نیست مردم را از آخر و عاقبت جنایت علیه بشریت بترسانند!
بلكه بايد وجدان ما را هوشیار و بیدار سازد که
چگونه ممکن است ملتی بزرگ، باشکوه، و به شدت انسان،
بی آنکه بداند، مسخ شود، سقوط کند و به نهایت پستی تن دهد.

برای آن است که در درجه نخست،
مسئولیت اخلاقی خود را به عنوان یک انسان
همواره و تحت هر شرایط، باید به خاطر داشته باشیم و
آگاهانه از هر توجیهی که
ممکن است آن را تحت الشعاع قرار دهد،
بیم ناک و در هراس باشیم.

باید ملکه ذهن مان باشد که
جان آدمی شریف است.
حالا از هر نژادي، قوم و يا قبيله اي كه باشد يا
بر هر ايده و عقيده و مرامي كه باشد، باشد!

* * *

اما چند نكته درباره ساختار سينمايي اثر
يك.
فيلمنامه «آزمايش» دچار گسيختگي است و
در پيش بردن خط اصلي داستان به موازات
داستان جانبي روابط عاطفي شخصيت اصلي و دختر، و
به سرانجام رساندن داستان فرعي سفارش تهيه گزارش،
موفق عمل نمي كند.
هر چند مي توان هدف از داستان جانبي موازي را دريافت كه
بنا بوده از فشار رواني مخاطب قدري بكاهد و
به اصطلاح كمي فضا را تلطيف كند، ولي
از آنجا كه از سويي
پيوند مستحكمي با داستان اصلي پيدا نمي كند، و
از سوي ديگر، به خودي خود هم
از منطق داستاني قابل قبولي برخوردار نيست،
در برآوردن منظور فيلنامه نويس ناكام مي ماند.
داستان جانبي سفارش گزارش هم
تا اواسط فيلم و
از طريق عينك شخصيت اصلي دنبال مي شود ولي
در يك سوم انتهايي فيلم،
به دست فراموشي سپرده مي شود!

فيلمنامه «موج» منسجم تر است و
در پرداخت داستان اصلي و
داستان هاي فرعي خود
بدون مشكل پيش مي رود.

دو.
كارگرداني، تدوين، بازي ها، فيلمبرداري،
موسيقي، طراحي صحنه، دكور، و لباس،
در هر دو فيلم در حد متوسط و قابل قبولي است.
هر چند به نظر من
بار اصلي هر دو فيلم را
داستان آنها بر دوش مي كشد!

سه.
نكته جالب مشترك در هر دو فيلم اينكه
داستان هاي واقعي هر دو در خارج از آلمان (در امريكا)
رخ داده است، ولي
داستان هر دو فيلم در آلمان مي گذرد، و
هر دو فيلم هم توسط كارگردان ها و عوامل آلماني و
در آلمان ساخته شده اند!

...

بدين ترتيب، مي توان دريافت كه
هر دو فيلم از بار آموزشي بسيار بالايي برخوردار است!
بنابراين، اگر مي خواهيد براي بحث در موضوعاتي چون
روانشناسي نقش هاي اجتماعي،
روانشناسي اعمال قدرت يا خشونت،
فشار گروه يا روانشناسي اقليت،
جنبش هاي اجتماعي (به ويژه جنبش هاي راديكال)،
جامعه شناسي و روانشناسي پيدايي، پذيرش، گسترش، و
پيامدهاي فاشيسم و يا ديكتاتوري،
پيامدهاي فاجعه بار دستكاري غيرمسئولانه يا
به اصطلاح مهندسي اجتماعي ـ فرهنگي جامعه،
اخلاق فردي و اجتماعي، و مسئوليت اخلاقي،
حقوق طبيعي و طبيعي بودن حقوق بشر،
محدوديت هاي انساني ـ اخلاقي پژوهش ها و
مطالعات رفتاري ـ اجتماعي،
پتانسيل هاي روش هاي كارگاهي ـ آزمايشي ـ آزمايشگاهي در
آموزش علوم انساني و اجتماعي،
پويايي گروه، و
قابليت هاي گروه براي اجراي سياست هاي اجتماعي ـ فرهنگي، و
در عين حال، براي مقابله اقليت در برابر
سياست ها، برنامه ها، و تصميم هاي غيرانساني اكثريت،
از فيلم سينمايي استفاده كنيد،
اين دو فيلم انتخاب هاي بسيار مناسبي خواهند بود.

اما در غير اين صورت، توصيه مي كنم
بعد از ظهر روز تعطيل خود را
با تماشاي هيچيك از اين دو فيلم تلخ و ناگوار نكنيد كه
فشار بسيار بالايي (بخصوص «آزمايش» ) به مخاطب تحميل مي كنند!

برچسب‌ها: , ,


نظرات:
mamnoon az yaddashtet. mesle hamishe lezat bordam. Filme "Wave" ro banabe sefareshe Regis didim ... ye nokte ke be zehnam resid ezafe konam ineke to har do film neshon mide ke hata nabayad ba in mozaat shokhi ya bazi kard chon aghebate khatarnaki dare.
 
خيلي ممنون از اينكه سر زدي و برايم كامنت گذاشتي. مشتري اول و آخر اين نوشته ها خودتي! ... اما درباره نكته مورد اشاره‌ات عرض كنم كه كاملا موافقم. هر گونه دستكاري غيرمسئولانه (و حتي مسئولانه ولي بدون همه‌جانبه‌نگري و كنترل لحظه به لحظه و امكان نظارت همگاني) مي‌تواند پيامدهاي ناگوار نزديك و دور سطحي و عميق موقت و پايداري داشته باشد (و به احتمال زياد حتما دارد) كه ممكن است به سادگي قابل جبران نباشند يا اصولا غيرقابل جبران باشند. اگر چه كه هر الگوي بهبود و توسعه اي خواه ناخواه به معني سطوح و انواعي از دستكاري اجتماعي (مهندسي اجتماعي و يا مهندسي فرهنگي) است، ولي مهم توجه به پيامدهاي ناخواسته اين قبيل برنامه ها و انديشيدن تمهيدات لازم براي پيشگيري از چنان عواقبي است...
 
با سلام و خسته نباشید
در حرفه نقد نوپا هستم! و نیاز به کمک شما دارم تا وب لاگم دیده شود. برای شروع از یک سریال طنز ایرانی شروع کرده ام اگر لینک مرا قرار دهید بسیار به کمک کرده اید. در ضمن شرمنده ام که صحبت از تبادل لینک به میان نیامد! زیرا بیننده ای ندارم که این جسارت را بکنم.
با تشکر
http://www.reviewer.blogfa.com/
 
ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]